یکی از یاران پیامبر می گوید:
«یک روز مهمان حضرت محمد (ص) بودم .
خرمای فراوانی در آنجا بود.
من هم نشستم و شروع کردم به خوردن.
چشم درد داشتم.
می گفتند که خرما برای چشم درد ضرر دارد و من این را میدانستم،
اما من خیلی خرما دوست داشتم»
پس،با کف دستم چشمم را پوشانده بودم.
پرهیز نکردم و شروع به خوردن خرما کردم.
حضرت محمد(ص) به من نگاه کردند و فرمودند:با این درد چشم خرما می خوری؟!
گفتم:یا رسول الله فقط چشم چپم درد می کند.
خرما را با دست راست و از طرف راست می خورم که درد نمی کند!
حضرت محمد(ص) از این حرف من خنده ی شان گرفت و آنچنان خندیدند
که دندان های مبارکشان پیدا شد.
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 882
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0